نیمه دوم بازی که شروع شد بعد از چند دقیقه دیگر روی پا بند نبودیم. در مقابل محمود فکری جوگیر شده که دیاباته را وارد زمین کرده بود، پرسپولیس یحیی دیگر میدانست باید چه کند. یک پارچه آتش بودند. پرسپولیس که گل دوم را زد با خودمان گفتیم. نتیجه هر چه میخواهد بشود. این پرسپولیس از بازی بعد، رحم نمیکند. نمایش پرسپولیس به شکلی بود که دوست و دشمن بر این باور بودند ولی ناگهان اوضاع و احوال به شکل دیگری شد. آتش زیر خاکستر شعلهور شد و حالا کسی نمیداند که چه میشود. حتی اگر در زمان مطالعه این مطلب، رسولپناه از پرسپولیس رفته باشد، این پایان ماجرا نخواهد بود. این داستان در جای دیگری، به شکل دیگری ادامه پیدا خواهد کرد.
*تصمیم قبلی برای خروج از زیر خاکستر
بازی که تمام میشود پرسپولیسیها مغموم هستند و استقلالیها شاد. همین مساله واقعیت بازی را آشکار میکند. این یعنی برتری پرسپولیس. نکتهای که از آصفی عضو هیات مدیره استقلال گرفته تا الکساندر نوری که در آلمان مربیگری میکند به آن اعتراف میکند. بنا بر رسمی که وجود دارد سرمربیان برابر دوربین قرار میگیرند. یحیی از تضعیف عمدی پرسپولیس برای عدم قهرمانی در آسیا سخن میگوید. گزارشگر توضیح بیشتر میخواهد. به شکلی پافشاری میکند که گویی از قبل آمادگی داشت. یحیی خیلی مقاومت نمیکند. او از قبل حرفهایش را آماده کرده بود تا در کنفرانس خبری بعد از بازی مطرح کند و حالا چند دقیقه زودتر فرقی نمیکرد. محمود فکری البته قند دردلش آب میشود که فقط او نیست که با هیات مدیره مشکل دارد.
یحیی از فهرست بلند و بالایی که هواداران و رسانهها ترسیم کرده بودند، روی سر لیست این فهرست انگشت میگذارد.
*فرصتهای از دست رفته، گلهایی که وارد دروازه پرسپولیس میشود
این فقط تیم پرسپولیس نیست که فرصتهای خیلی خوب را از دست میدهد تا بعد با وارد شدن توپها به دروازهاش حسرت بخورد. از حسرت فینال آسیا تا حسرت دربی.
گاهی تعویضها میتوانند نجات بخش باشند. مثلا وقتی به تعبیر یحیی تیم عقب میکشد، میتوانی با یک نفر مثل عالیشاه چند نفر از تیم رقیب را هم عقب نگه داری. یا با تعویضهای لحظات پایانی بازی را از حرکت بیندازی تا تیم حریف که روی ۱۸ قدم خیمه زده است، برای چند لحظه متوقف شود.
در بخش مدیریت هم غیر از این نیست. شاید یک مدیرعامل کاریزماتیک میتوانست جلوی این اتفاقات را بگیرد. مسالهای که در نقدهای مطرح شده به آن بر میخوریم ولی مساله این است که بالاخره خود مدیرعامل زیر مجموعه هیات مدیره است. پرسپولیس در بخش هیات مدیره هم با فرصتهای از دست رفته روبروست که باعث دریافت گلهای متعددی شده است. از این منظر باید به عملکرد وزارت ورزش و جوانان نیز پرداخت. عملکردی که باعث شده است تا بعضی هواداران بر این باور اصرار کنند . نه این که مسعود سلطانیفر نتواند اوضاع را درست کند بلکه شاید، وضعیت موجود، همان است که باید باشد.
یحیی بعد از اظهار نظری که در پی فینال آسیا داشت. آرام گرفت ولی این آرامش به معنای حل و فصل مسایل نبود. همه این مساله را میدانستند ولی او با این فرض سکوت کرده بود که بعد از آرامش نسبی، رسولپناه و شاید رغبتی بروند به گونهای که افکار عمومی نگوید که وزارت تسلیم خواسته گلمحمدی شده است. شاید روزهای قبل از دربی، بهترین فرصت برای چنین اقدامی بود. تا به تعبیری دیگر بهانهای هم برای به وجود آمدن این وضعیت وجود نداشته باشد، اما به هر روی تصمیم بزرگان غیر از این بود و حالا خود و پرسپولیس را در وضعیت نشسته بر ارّه قرار دادند.
*نه ضربانش بالا بود و نه آدرنالین
حالا کار مشکل شده است. اگر واقعا اراده بر این استوار باشد که اوضاع پرسپولیس آرام بگیرد. یحیی به کنفرانس خبری رفت و صحبتهای خود در تلویزیون را مورد تاکید قرار داد تا جایی برای این بحث باقی نماند که در آن لحظات، ضربات و آدرنالینش بالا بود و حرفهایی زد. او درست یا غلط از قبل حرفهایش را سبک و سنگین کرده بود و دقیقا با علم و آگاهی مواضع خود را مطرح کرد. این اتفاق برای اولین بار هم روی نداد. قبل از این نیز به همین تندی موضعگیری کرده بود. زمانی که حتی از عبارت دروغگو استفاده کرده بود. با این وجود بعد از یک ملاقات اعلام شد همه چیز حل شده است و یک سوءتفاهم پیش آمده است. البته شاید این رفتار برای ما که در ورزش هستیم عجیب باشد وگرنه سیاسیون عادت دارند که بعد از بدترین جدالها با هم کنار بیایند.
*وزارت کدام فرمول را برای خروج از بن بست انتخاب میکند
سوال این است که حالا وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی امور پرسپولیس با این وضعیت چه خواهد کرد؟ اگر به حرف یحیی گردن بنهد، نه تنها خود را زیر سوال میبرد که یک بدعت برای پرسپولیس باقی میگذارد. بدعتی که در طولانی مدت به مصلحت پرسپولیس نیست. همانطور که وقتی چند بازیکن تصمیم به تغییر مربی میگیرند هیچکس توصیه نمیکند که به خواسته آنها گردن نهاده شود.
از سوی دیگر اگر این کار انجام نشود که وزارت خود و دولت را برابر هواداران پرسپولیس قرار داده است و مصلحت امروز پرسپولیس باید قربانی شود. فراموش نکنیم که در زمان ۲ مدیرعامل قبلی پرسپولیس، ۲ مربی موفق از تیم تارانده شدند و حالا هر چند جعفر سمیعی اصلا نمیخواهد گلمحمدی از پرسپولیس برود ولی بالاخره یک طرف ماجرا رییس هیات مدیره است.
اگر هیچ یک از این دو حالت اتفاق نیفتد که یحیی گلمحمدی باید از مواضع خود عقب بنشیند و اعلام کند که به خاطر پرسپولیس و هواداران فعلا صبر میکند که این هم به هر حال کمی به وجهه او لطمه میزند تا بعد که رسولپناه خود کنار برود. بعضی وقوع این وضعیت را محتمل میدانند و بعض ها میگویند شاید هم استعفای رسولپناه اعلام شود و دلیل آن هم مصالح پرسپولیس عنوان شود ولی در این صورت بعید است که ماجرا در جاهای دیگری ادامه پیدا نکند.
*آنجا که حق با یحیی است
در چنین شرایطی البته بازار نقد این رویداد از زوایای مختلف داغ است. البته اکثر رسانهها به تابعیت از جو هواداری ترجیح دادهاند از یک بعدد وارد چالش شوند. با این وجود بخشی از چالش این است که تا چه میزان حق با یحیی است.
همه میدانیم هواداران پرسپولیس به شدت به خاطر از دست دادن یکسری بازیکنان ناراحت و بعضا عصبانی هستند. این وضعیت در پی جدایی ترابی و علیپور با جذب بازیکنان جدید کاملا مهار شده بود. حتی در شبکههای اجتماعی شوخی یا جدی تعریفهایی از رسولپناه میشد. عملکرد خوب نفرات جدید در آسیا عروسی مدیران پرسپولیس بود و البته یحیی را برابر اتهاماتی که وارد شده بود سربلند کرد. اما کار زمانی خراب شد که پروژه شجاع خلیل زاده به درستی مدیریت نشد. این که نفراتی در تیم از شجاع شاکی بودند، یک چیز بود و از دست دادن یکی از بهترین نفرات خط دفاع، مقولهای دیگر. در ماجرای ترابی و علیپور مشخص شده بود که آنها تصمیم خودشان را گرفته بودند. ولی ماجرای خلیل زاده این بود که باید در اقدام به موقع جلوی اقدام وی گرفته میشد. بعد هم ماجرای بشار رسن ، حکم بنزین روی آتش را داشت. این که یحیی از ماجرا بی خبر بود یک گزینه غیرمحتمل است چون حتی هواداران از این امر خبر داشتند و این که بشار هم موضوع را به وی نگفته باشد نمره منفی برای یحیی خواهد بود ولی در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمیشود. یحیی باور دارد که اگر شجاع را داشت حداقل یکی از گلهای فینال را نمیخورد و حرف بیراهی هم نیست. اما در عین حال از نقش لغو بازی ذوبآهن سخن چندانی به میان نمیآید یا مشکلی که پرسپولیس در یک سوم دفاعی داشت.
با تمام این اوصاف قابل کتمان نیست که پرسپولیس بیش از حد بازیکن کلیدی از دست داد و آن هم بدون عواید مالی تا حداقل بتواند با درآمد حاصله بازیکنان مطرح دیگری را جذب کند. از این جهت نمیتوان حق را به یحیی نداد.
*بازیکنانی که با رفتن رسولپناه باز نمیگردند
در این بین البته باید متوجه بود که همه مشکلات هم به جدایی این بازیکنان مربوط نمیشود. به عنوان مثال پرسپولیس در دربی قبلی هم در وقت اضافه به سبک و سیاق همین بازی گل خورد. یا همین دربی نشان داد که اگر پرسپولیس را از شرایط مسابقه خارج نکرده بودند، میتوانست چه بلایی بر سر اولسان آورد. همین دربی نشان داد، یک پرسپولیس قبراق و متمرکز هیچ کاری که نکند، قهرمانی این لیگ را به دست میآورد. این نگاه و باور از این جهت اهمیت دارد که با رفتن رسولپناه، قرار نیست اتفاق خارق العادهای روی دهد و هیچ یک از آن بازیکنان برگردند. در واقع از یک منظر شاید ماجرا کمی شخصی شده است و از منظر دیگر شاید یحیی میخواهد از بعضی احتمالات در آینده جلوگیری کند و حداقل این که این ۲ تا وقتی، دیگری در مجموعه حضور دارد به نظر، آرامش خاطر ندارند.
*امان از دل برانکو
البته اگر کمی به عقب بازگردیم میبینیم یحیی با شرایطی روبهرو نیست که قبل از این در پرسپولیس وجود نداشته است. برانکو هم از این دورانها داشت ولی روش مقابله او فرق میکرد. او در مقطعی بازیکنان کلیدی را از دست داد که اصلا فرصت جایگزینی نداشت. با بازیکنانی به فینال رسید که بعضی از آنها را هواداران اصلا قبول نداشتند. با بازیکنانی در فینال بازی کرد که مانند یحیی اصلا بعضی از آنها را قبول نمیکند. البته در کنار آنها بازیکن طراز اول هم داشت. برانکو هم با هیات مدیرهای روبرو بود که با وی چالش داشتند البته باید قبول کرد نه با این شدت، چون خود او هم اصلا به شکل یحیی برخورد نکرده بود. البته هر کس روش خودش را دارد و قصد مقایسه نداریم. روش او این بود که کارش را انجام میداد تا طرف، سر جای خودش بنشیند. پرسپولیس روز دوشنبه هم نشان داد که این ظرفیت را دارد. تازه اینها با تمرینات ۶۰ تا ۷۵ دقیقهای به این حد رسیده اند.
*خواسته هواداران، نیاز پرسپولیس
و اما در این جا بحث اصلی دیگر این نیست که چه کسی درست میگوید و چه کسی نه. وزارت ورزش وظیفه دارد آرامش را به پرسپولیس برگرداند. این خواسته به حق و غیر قابل مذاکره هواداران است البته میدانیم که حداقل رسولپناه برای خودش خارج از فوتبال وزنهای است و ارتباطاتی دارد. در حال حاضر مساله این است که پرسپولیس با بحرانها و تنگناهای مالی بسیار جدی روبرو است و باید تمام انرژی مجموعه باید صرف این موارد شود. در شرایط فعلی سمیعی و شکوری چگونه میتوانند روی آن موارد متمرکز شوند. این پرسپولیس پر از دعوا و بحران چگونه میخواهد سرمایهها و سرمایهدارها را به سوی خود جذب کند. خطر بزرگ در کمین پرسپولیس است و این شرایط کنونی باید هر چه زودتر پایان یابد.
انتهای پیام/